1 – امروز صبح اولین جلسهی کلاس IELTS م بود. از شنیدارگیری! (Listening) شروع کردم. همه چی کلاس خوبه غیر از یه چیزش. به غیر از من هشت نفر دیگه سر کلاسن و همهشون رو بانوان محترم تشکیل میدن! (دربارهی کیفیت این موضوع اصلاً اظهارنظر نمیکنم فقط گفتم همهچی خوبه غیر از این…دیگه هر برداشتی می شه کرد، خودتون بکنین!)
باز شانس آوردم که استادمون مرده! و باز شانس آوردیم که متاهله!
2 – از این احساس کارشناسی که تو اکثریت جمعیت پرمدعای ما موج می زنه، خندهم میگیره! از کوچکترین چیزی که میشه فکرش رو کرد از قیمت هویج گرفته تا مسائل دیپلماتیک پیچیده ای که خود سیاستمدارها هم ازشون سر در نمیارن رو با کلی آب و تاب و ژست اندیشمندانه زیر نقد کارشناسیشون قرار میدن. هیچ کی هم نیست که بهشون بگه بابا بلد نیستی، حرف نزن، اتفاقی نمیافته. نمونهش هم امروز وقتی از کلاس برمیگشتم، تو خیابون دولت، سرظهر،اوج ترافیک روز اول مهر، بغل دستم نظری داد که دلم میخواست بخندم ولی متاسفانه حدس زدم که عواقب خوبی نداشته باشه! طرف می گفت، ترافیک نیست ها، ماشین ها خیلی کمن، اصلاً ماشینی نیومده، فقط بد میرونن. همین!
واقعاً چی میشه گفت؟ برای مزاح البته بسیار مفیدفایده نمود!
3 – دیروز با یکی، یه جایی رفتیم و یه عالمه حرف زدیم! از یکی از بچه ها و از یکی دیگه و از اون یکی که یهجوریه و الی آخر…
ولی متاسفانه بدلیل اینکه کپیرایتش رو نتونستم بگیرم باید تا تاریخ انقضاش صبر در وکنم!
4 – این یکی رو به خاطر اینکه مربوط به چند پست بعده، پاک نمودن کردم!
وقتی چنین آدمایی برن به امثال الف نون رای بدن بیشتر حرصت می گیره!!
جدیدا یه زرایی زدیم!!!
آمیر» وقتی رای دادن، به اندازه ی کافی خرسم گرفت! نگرانم که بازم این کارو بکنن! اونوقت آتیش می گیرم!
در مورد خانوما باید بگم ماشالا
ایشالا خدا زیادشون کنه 🙂
تو با کی کجا رفتی ؟ هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانننننننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
آمیر» کپی رایت داره. نمی تونم بگم….حتی به شما دوست عزیز!
معمولا اگه دخترا تو اکثریت یا اقلیت باشن ضد حال میشه، بهترین حالت برقراری تعادله! اما اگر این وسط استاد هم خانوم بود خوشبحالت میشد، چون معمولا در چنین شرایطی هوای پسرا را دارند.
در مورد بند 2 هم چونکه خانواده اینجا رد میشه نمیتونم چیزی بگم :)
آمیر»
مرسی که کاملاً وضعیت بغرنجی رو ت.وش گیر افتادم توضیح دادی. و مرسی از اینکه فکر خانواده ای که از اینجا رد میشه رو کردی و مرسی که اینا!
یه خروس هم لازمه واسه اندی مرغ
التماس دعا داریم
دوستان بجای ما
دلیل عقب موندگی ایران وجود کارشناسان بی سواده
آمیر»
مرسی از تشبیه به جا و حکیمانه تون! دلیل عقب موندگی ایران سردمداران بی سواده. کارشناسا بعدش
ببین دو حالت داره، یا کارشناسیم که خاک بر سرمون یا نیستیم که به درک
آمیر» پاسخ شما، مشت محکمی بود به اونجای کسانی که زیاد فکر می کنند!
البته واقعا ماشین نیستا خیلی بد میرونن!!!!
آمیر» شما گزارشتو بکن آقای فردوسی پور!
حالا کی بیایم عروسیت؟!!
تو خجالت نمیکشی با یکی میری یه جایی بعد شروع میکنی به غیبت کردن؟!! اصلا کی بود اون یکی؟!
آمیر» یکی بود دیگه. زودی می فهمی.جوش نزن. غیبت، نمک زندگیه! حتی برای آقایان!
نکنه شما هم می خوای فرار مغز ها کنی؟ استرالیا؟!!
این IELTS مشکوک می زنه 😉
آمیر» چرا؟ مگه هرکی IELTS میگیره، میخواد بره استرالیا؟! …. نمی دونستم. خوب پس منم می خوام برم دیگه!!
ببينم با كي رفتي بيرون .. تو هم دور از چشم من و بابات چه كارهايي كه نمي كني.. بيا اريك خان تحويل بگير حاصل اين دعواهاي ما شد يه بچه منحرف كه اصلا معلوم نيست با كي كجا ميره… ! راستي حالا كه من و بابات خوب و خوشيم تو هم بيا به كانون گرم خانواده برگرد.. قربونت شم الهي پسر خوب!
آمیر» منحرف خودتی خانوم…هنوز چای پسرخاله نشده داری چای می خوری؟! مگه شما همین دیروز از آشنایی من خوشوقت نشدین؟!
شما با اریک چه نسبتی دارین؟ تشریف ببرین تو ون، خواهر فاطیان کماندو در خدمتتون باشیم!!
اخ اريك بيا اين پسره داره ميره IELTSمي خواد فرار مغزها كنه…! من پسرم رو از تو مي خوام
آمیر» ا مامان تویی؟! ببخشید فکر کردم اون یکی خانومه س!! میشه به اریک نگی؟! می خوام رو پای خودم وایسم!
زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند. ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر! مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي… براي ازدواجش ــ در هر سني ــ اجازه ی ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار مي تواني ازدواج كني! او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني. او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد. او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ،او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر
تورو خدا اينو ببين! فرار مغز ها كه ميكنه! يه وقت با يكى ميره يه جا يه چيزايى ميگه! تازه تو كلاسش هم همه داف هستن!… پس چرا به من ميگن داف دزد؟؟؟
آمیر» خوب من همه این کارا رو با هم می کنم کسی متوجه تک تکش نمی شه، ولی تو صاف میری سراغ داف دزدی! خوب معلومه نتیجه ش چی می شه!!
دو ست عزیزم
این داستان مار مو لک و اقعی بو د و خو شحالم تو ر ا هم متاثر کر د مر سی از باز دیدت
دو ست عزیزم
من لینکت را گذ اشتم اگر د و ست داشتی تو هم لینک مرا بگذار خو شحال می شو م
آمیر» لطف کردی تورج خان
من هیچ جایی نرفتم و این هفته هم تهران هستم. خوش به حال شما دوتا.
آمیر» من که یه نفرم؟!
پست جدیدو نوشتم P:
این مورد دو رو بدجوری موافقم
ایرانی جماعت حس می کنه که حتماً باید اظهار نظر کنه
حالا اینکه قیمت رب گوجه رفته بالا یا سیاست باز دولت فدرال در زیمبابوه فرقی نمی کنه
لینک دادم
برقرار باشی
آمیر» مرسی کوهیارجان
تو خجالت نمیکشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پسره لندهور ….حالا برای من میخوای بری کلاسهای استغفراالله نعوذ بالله نمیدوونم ایلست …افرین من اینهمه پول خرج کردم بری برای من از این قرتی بازیها یاد بگیری ؟؟؟؟ گفتی اسمم بنویس کلاسهای قران نوشتم گفتی دوچرخه میخوام خریدم گفتی میخواهم فوتبال لیگ امارات رو ببینم رفتم ماهپاره خریدم گفتی میخوام رانندگی یاد بگیرم پول دادم گواهی نامه گرفتی …اخه این قرتی بازیها چیه تو دراوردی هان …. کلاسهای ایلست چیه دیگه؟ چرا از پسر این حسن اقا یاد نمیگیری …این از اون مادربزرگت که بعد از 80 سال دکتر شدنش گرفته ..اون از این مادرت که دیگه چیزی برای من باقی نذاشت و کمرم رو شکست …امیدم به تو بود که تو هم رفتی کلاسهای ایلست ..افرین افرین دست مریزاد …خوب مزد منو دادی ..افرین افرین منو احمق رو بگو میخواستم بفرستم دانشگاه ایالتی میشیگان ژئوفیزیک بخونی …دیگه سینما هم برو که شاهکارت تکمیل شه
آمیر»
می خوام آیلست بگیرمو بیام مدرکشو با پشت دست بزنم تو ….که دیگه مامانم رو با خودت سینک نکنی. معنیشم نمی دونم ولی می دونم که اون همیشه به فکر من بود و تو افکارشو به زباله کشییدی. الان مثلاً اومده واسه تو چغلی کرده که آمیر فلانه و بیسار، ولی می دونی…اصلاً الان که فکر می کنم خودم من رو هم همچنین! به زباله کشیده مند شدم! واقعاً مگه من چه هیزم تری بهت اجاره داده بودم که خدا به دور منو منحرفم کردی و الانم از همه چی شونه خالی می کنی؟! هاااا…!!!
خجالت بکش لند هور …تو هم از همون تیر ترکه ایی از ارث محرومت کردم میفهمی …پسره قرتی …منحرف ایلست باز ….خودم ادمت میکنم …میدازمت زیر کمربند ادم شی ..
آمیر»
من می دونم که لندهور فحش بدیه و تو الان فکر می کنم به ترکه مادریم توهین کردی..بذار اگه به مامانم نگفتم…اونوت ببینم بازم جرات داری از این خزعبلات سر هم کنی یا با کمربند پلاستیکیت تهدیدم می کنی
آهای با نوه گلم چکار داری هان؟ غریب گیر آوردی؟ من همیشه این دور و ورام . چی فکر کردی؟ اولیس رو نتونستم ازت پس بگیرم ولی اگه بمیری هم نوه گلمو نمی دم ببری. خودم بزرگش میکنم. خودم میذارمش کلاس آیلتز. خودم شهریه کلاساشو میدم. اوهو اوهو اوهووووووووووووو
نوه گلم مامانت از دست رفت. دیگه بهش فکر نکن. خودم مامانت میشم. خودم مواظبت میشم. خودم نمیذارم فرار مغزها بشی. خودم میبرمت پارک … بستنی میخرم برات. خودم میبرم سمعک میخرم برات. خودم چشمم کور دندم نرم پست داک میگیرم که خرج تحصیلاتت رو بدم. حالا اگه شده حتی با پارتی بازی ببرمت واحد داهات نمیذارم مثل بابات بی سواد بار بیای. تو همه امید منی. همه آینده منی. ای عصای پیری من.
آمیر» مرسی مادربزرگ پیر و مهربون من! نم الان فقط تکیه م به توئه! یه کاری نکن که یه کاریم بشه!بعد منم مث اون دوتا «میسینگ» بشم!
salam…taze yaftamet…jaleb minevisi…mikhunam hamchenan
اه! يه علمه نوشتم .. ارور داد.. خلاصه اش كنم كه: مگه من مردم كه تو كتك بخوري اونم از اون باباي غولتشن ! در جواب اون لندهور!
خودم مي فرسمت ايلتس كه واسه خودت كسي بشي و بعدش هم مي فرستمت بري يه دانشگاه خارجكي درس بخوني ! اصلا خودم فرار مغزات مي دم!
اين بابات تا صبح تو خونه هاي عفافه و بعد پشت بند بد مستي هاي شب قبلش مياد تو رو كودك ازاري مي كنه!!! زنگ مي زنم خط تلفن كودك 123 تا بيان ببرنش
اون يه عالمه بود!! نه يه علمه!
اما من اين بابات رو درستش مي كنم همش غم عالم رو مي خوره اخه بابا جون چراغي كه به خونه رواست به مسجد حرومه!! ما خودمون كلي معضل اجتماعي هستيم واسه خودمون .. بچه ام داره از دست مي ره داره كودك خياباني مي شه .. اسيب اجتماعي مي شه!! الهي بميرم و اين روزها رو نبينم اي مردم حق ما را از اين غول بي شاخ ودم بگيرين!
ولي خودمونيم همه مون به اين دعواهه نياز داريم ….خوش مي گذره!!
خجالت بکش زن …فکر میکنی خبرات به من نمیرسه پی ام هات دست من نمیاد …خجالت بکش …اون از اون مادرت که به من به من میگه بی سواد !!!!!خودش تا تصمیم کبری بیشتر نخونده …سه اکابر گرفته به من میگه بیسواد …گوش کن پسره مکش مرگ بلای قرتی …خوش ندارم بری از این قرتی بازیهای مادرت دربیاریی …همه جوونیم رو پاش گذاشتم ….فرستادمش دانشگاه درس بخونه …حالا بعد از اینکه به جایی رسیده لاوش رو میره با از ما بهترون میترکوونه و دل میده و قولوه میستوونه ….گوش کن امیر به من میگن قربان چماق …یه زمانی توی ممقان برای خودم کسی بودم …شیر پیر هم که بشه شیره …..شیره انگور که نیست …پات و کج بزاری قلمش میکنم ….این قضیه کودک خیابانی دیگه چیه این ننه ات علم کرده پیغوم میده پسغوم میده که این پسره میخواد کودک خیابونی بشه؟ درامد داره ؟ شغل خوبی هس یا نه؟ من دوست دارم امیر تو به جایی برسی که پس فردا مثه من جوونیت پای یه زن نذاری که بعد بره دو شب لاوش رو با یکی دیگه بتروکوونه …امیرکم پسرم من تو رو دوست دارم مادرتم دوست داشتم ولی به شیوه خودم (( ببخشید پسرم این تیکه رو از فیلم دروازه بهشت اورلاندو بلوم کش رفتم)) امیرم بیا ببرمت در یه کله پزی کار کن افرین پسرم کار جوهره مرده بیا بابا بیا پسرم
به مادرت بگو هنوز با اینکه به من خ………..کرده ولی من هنوز به یادش هستم و دوستش دارم ….البته به شیوه خودم …..ولی اون قلب منو شکست روح منو کشت غرور منو جریحه دار کرد …منو به قتل رسوند ….قاتل قاتل جانی (( الان من رو در حال گریه کردن تصور کنید )) امیر اگه یه بار دیگه از این قرتی بازیها بری خودم سرت رو میبرم …درضمن کله پزی از کودک خیابانی درامدش بیشتره بابابزرگت که روحشون پاک و امرزیده هم کله پز بودن البته توی خیابان 74 شرقی بیگ اپل یادش بخیر پسرم چقدر کله پاچه توی هوای سرد نیویورک مزه میداد
آمیر»
می دونی چیه اریک…؟ من از چیزی که یه موقعی بین شما دو تا گذشته خبر ندارم چون اون موقع طفلی بیش نبودم! اما مساله الان این نیست. مساله این کاریه که تو در حق پسرت کردی.
بی احساس بی سمپات
من مخ مامانت رو توی همون کله پزی زدم …یه پالتو پوست گروون قیمت از مارک هرمس تنش بود ..با اون چشماش واقعن زیبا بود …یه لحظه چشمای غمگین بابا رو دید و فصاحت لهجه منو ……….یه دل نه صد دل ع………….من شد میدونی چند رو میبردنش جویش هوسپیتال بهش سرم میزدن ….اوهوم یادش بخیر روزایی بود ولی میدونی پسرم این ننه بزرگت از اول با من مخالف بود اخرش هم زهرش رو به من ریخت …
قاي كمابيش محترم كه از اتفاق باباي اين بچه ي گناه هم هستي متاسفانه! در مورد لاو تركوندن خيلي حرفهاي زننده اي مي زني به من چه كه تو پارانوئيد هستي .. اي بابا چرا اين ادمهاي پارانوئيد دست از سر من كچل بر نمي دارند؟ مامان تو يه چيزي به اين غول بگو!! ببين چه خزعبلاتي مي گه! منم در حال خشم و گريه تصور كنيد !
آمیر» مامان…همه مردا همینجوری هستن. تو خودش رو ناراحت نکن! (بلانسبت خودم!)
سلام…
تمام روز هایم بوی دلتنگی میدهد/فقط از خدا باید شعر بخواهم/شعری که در آن “ای کاش” نباشد.
منتظرم.
خوب! من اوامری نداشتم. فرمایشاتم رو دیشب فرمودم. الانم می نویسم فقط و فقط به یه دلیل. اونم اینکه تعدادکامنتای نوه گلم بشه 31 تا.
آمیر« این که رند بود. چرا خرابش کردی؟!!
اینم برای اینکه بشه 32 تا. از عددای فرد بدم میاد آخه.
lol